( 14 )
====
کارنامه جهلم را
از پنجره نگاه پیشین بر می گیرم
و آنچنان در دست می فشارم
تا صدای جیغ کلمات را بشنوم.
آی سپیده
اکنون چنین که منم در شگفت از خویش
با این قید گران که دارم بر دوش
و او چون لنگری می کشاند مرا با توش
آیا چگونه می توانم
در پنداشت تمنای وصل تو باشم؟
بو که در این راستا
تنها مرا همتی رفیع یاریگر شود
تا مفری در دل باقی نگذارد
بل با کاشت شتابی در ذهن
آهنگ عزیمت گام را جان سپار گردد.
---------------------------------------------------------------------
جمال الدین جلالی پور
نظرات شما عزیزان:
|