راهکارهایی برای رفع لجبازی کودکان
● لجبازی و قشقرق
شاید این مشکلی باشد که بسیاری از والدینی که کودکان دو،سه ساله و بالاتر دارند، با آن دست به گریبان هستند.
طی مراحل رشد و تکامل کودک زمانی هست که یک لجبازی نرمال و طبیعی رخ میدهد، اگر مراحل رشد کودک خود را بخاطر بیاورید میبینید که او «نه» گفتن را چقدر زود یاد گرفت. در واقع اول «نه» را یاد گرفت تا موافقت را.
کودکان از یکسالگی شروع به مخالفتهایی با والدین خود میکنند و بسیاری از والدین به این نکته خنده دار میرسند که اگر بخواهند کودکشان کاری را انجام دهد باید عکس اش را از وی درخواست کنند. به نظر میرسد هدفی تکاملی در پشت این مسئله نهفته باشد. کودک میخواهد راه خود را از والدین جدا کند و اعلام موجودیت کند. بگوید من هستم، منی که کم کم فکر، ایده و شناختی متفاوت از شما در مغزم در حال شکل گیری است. پس اینطور نیست که هر چه را شما بگویید من هم دقیقاً همان را بگویم، من فکر دیگری دارم و ... اکثراً این اعلام موجودیت از سوی والدین بهعنوان لجبازی تعبیر میشود. میبینیم که کودکان ۲ تا ۳ ساله از این نظر متفاوت تر و لجبازتر از سایر رده سنی هستند.
اگر این مسئله رخ ندهد چه خواهد شد؟ مسلماً هویت جداگانه و استقلال کودک که لازمه رشد طبیعی است، شکل نخواهد گرفت.
خیلی نگران نشوید، همه بچهها که اینقدر خودرأی و خودمختار نیستند، طرف دیگر بچههای خوش اخلاق و مطیعی هستند که به حرف والدینشان گوش میدهند، با دوستانشان با خوشرویی و ملایمت بازی میکنند، لبخند میزنند، خوب میخوابند، به اندازه میخورند و ...
والدین این بچهها همواره در میهمانیها و مجالس جلوی دوستان و اقوام فخر میفروشند که چقدر بلدند خوب فرزندشان را تربیت کنند و مادران دیگر را سرزنش میکنند که چرا فرزندشان را اینقدر بد تربیت کردهاند.
اینطور به نظر میرسد هر کودکی در سرشت و ذات خود چیزهایی را میآورد که خیلی به روش تربیت و محیط خانواده بستگی ندارد. درست مثل اینکه شما یک کودک با موهای مشکی میخواستید ولی موی فرزند شما قهوهای روشن است.
صفات سرشتی و ذاتی کودکان را نمیتوان خیلی دستکاری کرد ولی چنانچه آنها در محیطی نامناسب قرار گیرند صفات سرشتی آنها شدیدتر شده و برعکس، قرار گرفتن در محیط مناسب صفات ذاتی و سرشتی کودک را اندکی تعدیل میکند.
کودک لجباز و خودرأیی را که قبلاً توصیف شد در نظر بگیرید از بد حادثه گیر یک مادر وسواسی و سختگیر بیفتد، کشمکش قدرت مابین کودک و والد ایجاد میشود و نتیجه اش بدتر شدن لجبازی کودک و احساس ناکامی مادر از مدیریت مسئله و سختگیری بیشتر اوست.
ولی اگر مادری صبور، آرام و قانع نصیب چنین فرزندی شود مطمئناً پس از مدتی صفات سرشتی کودک تعدیل خواهد شد، چون مادر با مهارت خود در عین حال چارچوبی تعیین میکند، به کودک خودرأی و مستقل خود، قدرت انتخاب هم میدهد.
هفت راهكار براي درمان لجبازي
لجبازي يعني پافشاري روي نظرات و عقيده هاي خود و مخالفت با نظرات و عقيده هاي ديگران كه اين مخالفت گاهي آگاهانه و گاهي ناآگاهانه است.
اصولا لجبازي يك نوع رفتار و واكنش نامطلوب است كه به صورت هاي مختلفي خود را نشان مي دهد از جمله آسيب رساندن به ديگران ،ناسزا گفتن ،گريه كردن، گريه كردن وفرياد كشيدن ، شكستن وسايل، آسيب رساندن به خود وديگران و...در افراد لجباز پايين بودن اعتماد به نفس و عدم داشتن خود باوري مثبت و پذيرفتن خود واقعي مشهود است.
راه اول: مستقل بار آوردن كودك: در برخورد كلي بايد طوري با كودك رفتار كرد كه او بتواند درامور روزمره خود به طور مستقل و گاهي بدون نياز به ديگران تصميم بگيرد. البته فشارهاي منفي را نبايد در اين خصوص وارد كرد بلكه بايد با راهنمايي هاي بجا تذكر داد و روش هاي صحيح را به موقع به او آموزش داد.
راه دوم: كودك را تا حد امكان وادار به عجله و شتاب زدگي نكنيم . معمولا خانواده در چند كار كودك را خواسته يا ناخواسته به عجله و شتابزدگي وادار مي كنند كه بيشتر مواقع عدم آگاهي والدين در تشديد آنها، دخالت مستقيم دارد. از جمله چيزهايي كه مي توان در اين رابطه ياد آور شد.
الف : حمام كردن: به جاي فراهم آوردن محيطي شاد ومفرح هنگام استفاده از حمام به محيطي دردآور و وحشتناك براي او تبديل مي شود.
ب: ميهماني رفتن : متاسفانه بعضي والدين كمي قبل از حركت به كودك مي گويد آماده شود واين كار باعث لجبازي و مخالفت آنها مي شود چون دايم به او تذكر مي دهيم كه زود باش، دير شد و...
ج: غذا خوردن وخوابيدن: كودك مانند افراد بزرگسال نمي تواند از نيروي تفكر و حركت در يك زمان استفاده كند و كودكان در اين موارد به سعه صدر بيشتري نياز دارند.
راه سوم: رشوه ندادن و حذف پاداش: اگر كودك براي رسيدن به مطلوب خود چه درست و چه نادرست شروع به گريه كردن و يا دادكشيدن بكند واز اين راه به خواسته خود برسد و والديني به اصطلاح حوصله ندارند بادادن امتياز(رشوه)به كودك او را ساكت ميكنند باعث پرورش لجبازي در اوميشوندالبته تشويق براي كارهاي مثبت وخوب بارشوه دادن فرق دارد.امابايدتوجه داشت كه تشويق وپاداش بايدبه اندازه ودرخوركار او باشد.
راه چهارم:عدم توجه وناديده گرفتن رفتاركودك لجباز:گاهي بهتراست وقتي فرزندمان شروع به داد وبيداد ميكندخيلي سردوبي توجه ازكنارمساله عبوركنيم به طوري كه يامتوجه نشده ايم ويا موضوع برايمان اهميت ندارد.
راه پنجم:برقراري آرامش وامنيت درخانواده :به هرحال درهرخانواده اي مسايل ومشكلاتي به وجود ميايدكه منجربه بحث وگفتگوميشود.والدين بايدبدانندكه تمام كه تمام مسايل گره هايي هستندكه بوسيله دست بازمي شونديعني به جاي بحث ومتهم كردن ديگران ،آرام وبدون برهم زدن امنيت افرادخانواده به خصوص كودكان،مشكلات ومسايل راميتوان به راحتي حل كرد.به طوري كه هم خودوهم ديگران ازاين نوع گفتگولذت ببرند.
راه ششم:راهنمايي آري اما دخالت نه: پدرومادرازهمان شروع تربيت بايدحركت صعودي خودرا برپايه راهنمايي قراردهندتاكودك بتواندكم كم راه صحيح زيستن بدهد.ديگرقابل پذيرش نيست كه:من ميگويم اين طورباش ،من ميگويم اينجا نروو...بلكه ارشادوراهنمايي هاي خردمندانه وكمك گرفتن ازخود كودك درمشكلات ميتواندكمك بزرگي باشد.
راه هفتم :عدم لجبازي والدين:آموزش هاي عملي به مراتب از آموزشهاي تئوري موثرتروآموزنده تر هستند. اگروالدين درحضوربچه ها بايكديگرلجبازي كنندخيلي راحت وبدون دردسرلجبازي رابه آنها يادميدهند و بچه هابطورواضح خيلي مشاهده ميكنندكه دران يكي ازوالدين باپافشاري ديگري رامجبوربه اطاعت ازخودميكندوانان متوجه ميشوندكه ازاين راه ميتوانندبه راحتي به خواسته هاي خودبرسند.
نتيجه:پدرهاومادرهابايدبدانندكه بردباري ميتوانندبراكثرنابهنجاريهاي چيره شوندواجازه ندهندكه كودك به تنهايي براي همه افرادخانواده تصميم بگيرد.متاسفانه بعضي والدين با گفتن: من حوصله ندارم يا كي حوصله اين كارها را دارد، سعي ميكنند با مسئوليت تربيت را كج به منزل برسانند. بهتر است با حوصله و بردبار باشيم و با خود باوري مثبت و عزت نفس به كودكان كمك كنيم واز هر روشي براي درمان لجبازي استفاده مي كنيم مراقب باشيم كه كودكان به خود يا ديگران آسيب نرسانند.