$$$$ بوي ياس$$$$


 

 لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید

S A L I J O O N

 


 

 S A L I J O O N

S A L I J O O N
S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N


 S A L I J O O N S A L I J O O N

S A L I J O O N


 S A L I J O O N

S A L I J O O N S A L I J O O N S A L I J O O N S A L I J O O N S A L I J O O N

S A L I J O O N7S A L I J O O N


 

18S A L I J O O N
 S A L I J O O N S A L I J O O N S A L I J O O N

S A L I J O O N S A L I J O O N 24S A L I J O O N S A L I J O O N

S A L I J O O N


27S A L I J O O N

28S A L I J O O N
S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O Na33S A L I J O O N

S A L I J O O N

نویسنده: s*****n ׀ تاریخ: شنبه 24 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عکس هاي جالب و ديدني از شکار لحظه ها

لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید

 

 

 

 

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

 

 

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون
5SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون
7SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون
8SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

 

 

 

نویسنده: s*****n ׀ تاریخ: سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

جملات الهام بخش برای زندگی (3)

لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید


 


 

پسر بچه ای تند خو در روستایی زندگی میکرد. روزی پدرش جعبه ای میخ به او داد و گفت هربار که عصبانی میشود و کنترلش را از دست میدهد باید یک میخ در حصار بکوبد. روز نخست پسر 37 میخ در حصار کوبید. اما به تدریج تعداد میخ ها در طول روز کم شدند. او دریافت که کنترل کردن عصبانیتش آسان تر از کوبیدن آن میخها در حصار است. در نهایت روزی فرا رسید که آن پسر اصلا عصبانی نشد. او با افتخار این موضوع را به اطلاع پدرش رساند و پدر به او گفت باید هر روزی که توانست جلوی خشم خود را بگیرد یکی از میخهای کوبیده شده در حصار را بیرون بکشد. روزها سپری شدند تا اینکه پسر همه میخها را از حصار بیرون آورد. پدر دست او را گرفت و به طرف حصار برد.

"کارت را خوب انجام داری پسرم. اما به سوراخهای حصار نگاه کن. حصار هیچوقت مثل روز اولش نخواهد شد. وقتی موقع عصبانیت چیزی میگویی، حرفهایت مثل این، شکافهایی برجای میگذارند. مهم نیست چند بار عذر خواهی کنی، چون اثر زخم همیشه باقی می ماند."

مراقب حرفهایتان باشید، چون می توانند بسیار آزار دهنده باشند و اثراتشان برای سالها باقی بماند.
 

 


 


 


 


 



 


 


 



 


 


 



 



 

 
نویسنده: s*****n ׀ تاریخ: سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 هدیـه‌ای بـرای هـمسـر آینـده


(داستان طنز)



 

خواستم برای جشن تولد نامزدم هدیه‌ای بفرستم به همین خاطر از خانم خوش پسندی که یکی از همکارانم بود خواستم تا از مغازه جنب اداره یک جفت دستکش بسیار اعلا انتخاب کند تا برایش بفرستم … پس از خرید، خانم خوش پسند هم برای خود یک جفت شورت انتخاب کرده و پس از اینکه هر دو بسته‌بندی آماده شد پول را به صاحب مغازه دادیم و هنگام تحویل غافل از اینکه شاگرد خرازی بسته‌ها را اشتباهی داده، یعنی بسته دستکش را به خانم و بسته شورت را به من داده، من با اطمینان خاطر آن را باز نکردم و به منزل آمدم و نامه‌ای به خیال خود با انشا خوب برای نامزدم نوشتم و دستکش‌ها را برای او فرستادم …

وقتی نامه به دست او می‌رسد در حضور پدرش بسته را باز می‌کند و دو عدد شورت را در آن می‌بیند و چون نامه را می‌خواند می‌بیند چنین نوشته‌ام:

سرکار علیه مهری خانم عزیز

با تقدیم این نامه خواستم کمال معذرت خود را از ارسال این هدیه ناقابل که نمونه‌ای از محبت خالصانه من نسبت به شماست خواسته باشم و ضمناً یقین بدانید که هرگز تاریخ تولد شما از ذهن من محو نمی‌شود.

این هدیه مختصر را مخصوصا بدین منظور انتخاب نمودم که یقین دارم شما احتیاج خاصی به آن دارید و هرگز بدون پوشیدن آن به مهمانی نمی‌روید. البته این یک جفت نمونه را با انتخاب خانم همکارم خریده‌ام و ایشان به من اطلاع دادند که شما نوع کوتاه‌تر آن را می‌پسندید.

چنانچه ملاحظه می‌فرماید در انتخاب آن دقت کافی به کار رفته که خوش رنگ و ظریف و چسبان باشد. خانم خوش پسند خود یکی از این نمونه‌ها داشت و به من نشان داد و به خواهش خودش چند بار در مقابل من آن‌ها را امتحان کرد.

عزیزم چقدر آرزو داشتم که آن را برای اولین بار که استفاده می‌کنی در مقابل خودم باشد، ولی یقین دارم تا دیدار آینده دست‌های فراوانی آن را لمس خواهند کرد. در هر حال امیدوارم که هنگام پوشیدن و درآوردن آن مرا به خاطر داشته باشی.

البته اندازه واقعی آن را به خوبی نمی‌دانستم لیکن مطمئن هستم که هیچ کس بهتر از خودم به اندازه تقریبی آن واقف نیست. ضمناً اگر هم تنگ و چسبان باشد بهتر است چون پس از چند بار استفاده گشاد و به اندازه خواهد شد.

عزیزم خواهش می‌کنم شب جمعه آینده آن را در مهمانی خانه عموجان بپوشی تا زیبایی آن را به چشم خود ببینم. ضمناً لازم می‌دانم این نکته را هم به عرض برسانم به عقیده من بهتر است برخلاف سابق که به هرجا می‌رسیدی فوراً آن را در‌می‌آوردی چنین کاری را تکرار نکنی زیرا تکرار این عمل آن را گشاد خواهد کرد و ممکن است در مجالس مهمانی بر اثر گشاد شدن بیافتد و موجب شرمندگی تو بشود.

در خاتمه امیدوارم با قبول این هدیه ناقابل که با کمال ادب تقدیم می‌شود این افتخار را داشته باشم با قلب پر از ارادت چند بوسه آبدار بر آن نثار نمایم.

با تقدیم احترام - نامزدت

در روز بعد نامه‌ای با بسته به دستم رسید که در آن حلقه نامزدی را پس فرستاده و نوشته بود خدا رحم کرد که با کمال ادب تقدیم کرده بودی اگر بی‌ادبی بود چه می‌شد؟ بهتر است آقای با ادب مرا به فراموشی بسپاری …

نویسنده: s*****n ׀ تاریخ: دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اس ام اس جالب و طنز جدید

0zsc4nzeotg7x19eb69s اس ام اس جالب و طنز جدید 

دو قطره آب ریخت رو مانیتور
اومدم با دستمال کاغذی پاک کنم دیدم قهوه ایه
تعجب کردم ، نگو گــــِـــل درست شده بود !
******************
ما دانشگاه قبول شدیم زنگ زدیم خبر بدیم
گفتیم پیرزن چه میدونه شیمی و مهندسی شیمی فرق داره
گفتم مامان بزرگ شیمی قبول شدم گفت شیمی ؟ یا مهندسی شیمی ؟؟

 

******************
از جوانمردی فقط ایستگاهش مانده
ایستگاه بعد علی آباد …. !
******************
قدرت بوگاتی ۱۰۰۱ اسب بخاره
قدرت پراید ۶۳ الاغ بی‌بخار !
******************
اینقد بدم میاد از این آدمای جَو گیرِ ضایع …
از اون روزی که رفته دانشگا ! یکی در میون انگلیسی میاد وسط حرفاش !
آخه الدنگ عین آدم حرف بزن خوب
تو که نمیتونی ۲ تا جمله کامل انگلیسی حرف بزنی
حداقل زبون مادریتو خراب نکن icon neutral اس ام اس جالب و طنز جدید
******************
دقت کردین ؟
اینایی که میرن کلاس گیتار ، بدون استثنا اولین آهنگی که یاد میگیرن
آهنگ خز شده و ضایعِ “اگه یه روز بری سفر” میباشد
پ.ن : از اساتید محترم خواهشمندیم یکم تنوع به خرج بدید
******************
موقع خواب : بابام : گوشیرو کجا گذاشتی؟
مامانم : بالا سرت ! بابام : چرا بالا سر خودت نذاشتی؟
مامانم : چونکه سرطانزاست ….. !
یعنی عشق میچکه ها !
******************
دیروز رفتم بقالی سر کوچمون یه دختر و پسر دوقلو خوشگل کوچولو تو بقالی بودن
بعدش من لپای دختررو کشیدم گفتم اسمت چیه ؟
پسره عصبی شد گفت زهرا اسمتو بهش نگو
******************
– چطوری بهش بگم دوستت دارم؟
+خیلی راحت بهش بگو
– باشه بیا با تو تمرین کنیم
+باشه
– دوستت دارم
+منم دوستت دارم,خب حالا برو بهش بگو
– بهش گفتم…
******************
شلغمم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه !
******************
دقت کردین بیشتر مواقع احساس می کنیم گوشیمون زنگ خورده
بعد که نگاه میکنیم میبینیم یه توهم ویبره ای بیش نبوده؟؟؟
******************
اون تفریحاتی که تو فرجه ی امتحان ها به ذهنم میرسه
تو تابستون به ذهنم نمیرسه! یه همچین وضعیتی داریم الان !!
******************
الان یه مگــس رو مانیتورم ﻧﺸﺴﺘﻪ بود ، ﻣﯿﺨﻮﺍستم ﺑﺎ ﻣﻮﺱ
ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﻨﺪﺍﺯﻣﺶ ﺗﻮ ﺭﯾﺴﺎﯾﮑﻞ ﺑﯿﻦ ! D:
یه همچین آدمینِ توهم زده ای هستم من
******************
ظالم باشی بت میگن حیوون!
مظلوم باشی میگن حیوونی…
******************
دقت کردین تعداد خواننده های ایران ، از شنونده ها داره بیشتر میشه؟
******************
سلامتی اونایی که وقتی دونفری از خیابون رد میشن
همیشه سمت چپ وایمیسن …
******************
یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیچ کس نبود(دقت کنید،هیچ کس نبود)
در آبادی کوچکی مردمی زندگی می کردند…:|
حالا می فهم،
ما با قصه خواب نمی رفتیم.
همون اول هنگ می کردیم!!!
******************
همه یکی رو میشناسن که تو بازار حمالی میکرده
و بار میبرده الان پولدار شده و نیاوران برج داره !
******************
چرا کل هواپیما رو از جنس جعبه سیاه نمی سازن که بعد همش سالم بمونه ؟
******************
شما یادتون نمیـاد ..
یه زمانی بعد از قیژژژ قیژژژ مودم
میرفتیـم یــاهـو .. Asia Global Chat
توی رومای یـاهـو به طرف PM میزدیم میگفتیم ASL Plz !!
مثل الان تکنولوژی انقد پیشرفت نکرده بود !!!
******************
ناخوانا ترین نوشته روی بسته بندی مواد غذایی ایـرانی
تاریخ انـقـضاء و قیمتـشه !
******************
دقت کردین شعور اگه خریدنیم بود بعضیا از کنارش رد میشدند
بازم نمی خریدند؟؟
******************
یه بارم اومدم به مهمونا شیرینی تعارف کنم گفتم:
” بفرمایید دهنتونو سرویس کنید”
******************
ایستک خریدم ، در باز کن رو دادم به دوستم
میگه : با این بازش کنم ؟!!!
میگم پ نه پ !!! روش راست کلیک کن!
اوپن ویت رو بزن ! با اینترنت اکسپلور بازش کن !!
******************
رفتم تو دکه روزنامه خبر بخرم
یه زنه اومده میگه آقا ببخشید آدامسه موزی دارید؟
مرده یه آدامس موزی بهش داده، زنه میگه نه یه طعم دیگشو میخوام !
******************
طرف اومده تو سایت پست سال ۸۸ رو خونده
نظر داده
“خییییییییییییییییلیییییییییی قدییییییییییییمیییییییییییییی بوددددددددد ! “
اخه تو که هنوز حتی بلد نیستی تاریخ یه مطلب رو بخونی بیخود میکنی میای تو اینترنت !
******************
ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه !
قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم !
خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه !
موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی !
پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن !
آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کن !
مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن !
******************
اونقدر که ما توی کارای خدا دنبال حکمت می گردیم
خود خدا هم اونقدرا قصد و غرضی تو کارهاش نداشته!
******************
به دوستم میگم میخوام برم سمت گیاهخواری ..
نظرت چیه ؟!
بابام : آفرین پسرم خیلی هم خوبه مگه تو چیت از بـُـز کمتره !!!
******************
یه بار نزدیکی های ونک تو یه ترافیک بدجور گیر کرده بودم
یهو انداختم تو یه کوچه فرعی و گازش رو گرفتم
ملت هم خیال کردن من بلدم مثل اسب راه افتادندنبال من!
یکم اینور اونور پیچیدم آخر خوردم به بن بست
خیلی ریلکس ماشین رو تهه کوچه پارک کردم رفتم
تا نیم ساعت بعد اون ماشینها داشتن سر و ته میکردن که ازکوچه در بیان
******************
خطرناک ترین جای دنیا میدونی کجاست؟
مستراحی که سنگش خیلی دور از در است و درش هم قفل نمی‌شود …
******************
یه دوره ای از زندگی دیگه با چیزی خوشحال نمیشی با چیزی هم ناراحت نمیشی
این حال ِ بیتفاوتی خطرناکه
******************
توی دروازه! گل رو لیونل طلایی میزنه!!
حیفه که به این بازیکن بگیم مسی!!!
[سرهنگ علی‌فر - گزارش بازی آرژانتین برزیل]
******************
انقد بدم میاد از اینایی که یه ساعت داری با عشق حرف می زنی
همین که ساکت میشی در میاد میگه من الان باید برم
بعدا راجع بهش حرف می زنیم…احساس بوق بودن می کنه آدم:|
******************
یه رفیق داریم اسطوره ی مشکلاته !
بدشـــــــــانس ، بدهکـــــــــار ، تنـــــــها ، مشروط …!
یعنی دیگه مشکلی نمونده که این تجربه نکرده باشه !
زنگ زدم بهش ، میدونید آهنگ پیشوازش چی بود؟؟
همه چی آرومه… من چقد خوشحــــــــــــالم ..!
******************
قدیما خیلی باحال بود ولی ما نبودیم
بعدنا هم خیلی باحاله ولی ما نیستیم !
******************
بعضی ها مثل دستگاه سی تی اسکن میمونن
فقط تو وجود آدما دنبال عیب میگردن
******************
کره ای : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه عشقت عذاب آور نیست
آمریکایی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه ساندویچ گرم غذاب آور نیست
یونانی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه دسته چک عذاب آور نیست
انگلیسی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مهمونی بزرگ عذاب آور نیست
برزیلی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مسابقه فوتبال توپ عذاب آور نیست
ایرانی : انگار شما تا حالا با dialup کار نکردید!!!
******************
پسره به هزار امید از نامزدش می پرسه
از کجا بدونم منو واسه خودم دوست داری؟
برگشته میگه:
قیافه و هیکل که نداری
بچه مایه دارم که نیستی
اخلاقتم که گند دماغه
به جز خودت چیزی واسه دوست داشتن نمی مونه عزیز دلم !!
******************
خیلی حس بدیه وسط یه بحث جدی متوجه شی
حق کاملا با طرف مقابلته و داری رسما زر میزنی!
******************
طبق آخرین آمار، خانوم ها ۷۰٪ عمر خود را
در جستجوی یافتن آدرسِ ” یه دکترِ خوب ” سپری میکنند!
******************
یه عده هم از ته صف عابر بانک خودشونو میرسونن جلو
و میگن آقا بذار من یه شارژ میخام فقط…!
انگار مثلا یه دونه نون میخاد که معطلی نداره icon smile اس ام اس جالب و طنز جدید )
******************
اسمش دمپاییه ولی اصلن دمه پا نیس…
معمولا تو دور ترین نقطه توالت پارک شده..:دی
همیــــــــــــشه همینوجوریه هااا..:)
******************
مسئله اینجاس که اگه قرار بود حکایت
«از دل برود هر که از دیده برفت…» واقعیت داشته باشه
اونوقت نصف مشکلات بشریت حل می شد
******************
تو به من می خندی چون من متفاوت هستم
من هم به تو می خندم که فرقی با بقیه نداری
******************
خدایا ….
از اینکه مرا در حد ایوب به حساب می آوری ،
سپاسگذارم … !!
******************
کسانی که در حال رقص هستند
توسط کسانی که صدای موسیقی را نمی شنوند دیوانه انگاشته می شوند !!!
“نیچه”
******************
عشق که آپشن نداره
خودت باش کسی هم اگر خوشش نیومد ، نیومد ، اینجا مجسمه سازی نیست . . .
******************
میگه: چرا زن نمیگیری؟
میگم: مرسی من همینطوری راحتم
میگه :‌آخه ما ناراحتیم تو راحتی icon smile اس ام اس جالب و طنز جدید
******************
+ چقد مامان بابات خوب و مهربونن icon smile اس ام اس جالب و طنز جدید
– واسه اینکه تو اینجایی …
******************
دو تا تی‌شرت خریدم یکی Small یکی XXL، جفتشم اندازمه icon neutral اس ام اس جالب و طنز جدید
******************
پولدارها پله ترقیِشان “برقی” است!
بله آقا جان !
******************
درسته که جواب ابلهان خاموشیست
ولی‌ بعضی مواقع . . .
شما بزن دهنش رو صاف کن تا روشن بشه. لازمه
******************
دقت کردین تو این فیلما که نشون میدن هر کی می افته تو آب
اصلا شنا بلد نیست ولی اون که بیرن واستاده در حد یه غریق نجات کامله!
******************
واقعا واسه آیفون (دربازکن) توی ایران فرهنگ سازی نشد.
می پرسی کیه؟ میگه باز کن،یا میگه منم
خب برادر من دارم سوال ازت می پرسم قشنگ گوش کن
و پاسخ مناسب بده خو میدونم تویی خو میدونم زنگ زدی که در رو باز کنم
خو دارم میپرسم کی هستی لامصب
حالا بماند بعضی وقت ها ازین ور میگیم الو!!!
******************
وقتی میس‌کال برام می‌افته ۵% دلیل ِ چک کردنم اینه ببیم کی بوده!
۹۵%ش واسه اینه که اون آیکون میسکال بالای گوشی بره
******************
این روزها به جای” شرافت” از بعضی انسان ها ، فقط” شر” و” آفت” می بینی..
******************
وصیت نامه یه پنگوئن به پسرش:
پسرم…من این رو در حال فرار از دست یه شیر دریایی مینویسم.
… فقط این رو بدون:
اگه طبیعت تو رو انداخته وسط قطب جنوب،
و هم زمان خشتکت رو تا این حد پایین قرار داده که نتونی بدوی،
و تنها وسیله ی دفاعیت رو دوتا بال قرار داده
که روی هم مساحتشون اندازه یه دمپایی نمیشه،
بدون که طبیعت میخواد چیزی رو بهت بگه…
میخواد اینو بگه که تو فقط یه منبع غذایی هستی!..
******************
سوار تاکسی شده بودم!
پولو دادم به راننده ، ۱۰۰ تومن برای بقیه پول نداشت!
گفت به جاش یکم جلو تر پیادت میکنم…
******************
ظهر داشتم با دوستم راه میرفتم بهش میگم بیا از تو سایه بریم..
میگه: نه عینک آفتابی دارم؛ باس از آفتاب بریم icon neutral اس ام اس جالب و طنز جدید
خدایا نعمتتو شکر ببین با کیا شدیم ۷۰ میلیون icon neutral اس ام اس جالب و طنز جدید
******************
دقت کردین تو همه فیلما ادم پولدارا یا سرطان دارن یا بد بخت بی چاره و تنهان؟
******************
اگر شما از جلمه افراد باهوش هسیتدبگویید اشبتاه کجاست؟؟؟
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
یعنی شما الان به این موضوع تمرکز کردید؟؟؟:))
اشتباه این هست که
کلمه هسیتد-هستید و اشبتاه-اشتباه
من نگفتم اشتباه در اعداد هست!!!!
بهتر نیست برگردیم اول اتبدایی بخونیم ؟؟…
حتی کلمه اول ابتدایی هم اشتباهه!!
پس بریم اول مهد کودک بخونیم…
حتی کلمه مهد کودک هم اشتباهه!!!
چرا رفتید دوباره مهد کودک رو ببینید؟؟؟؟:)))))
ههههههههههههههههه
الوووووووو یبمارستان دیوونه ها؟؟؟؟؟
بیایید این دیوونه ها رو از اینجا ببرید!!!….
هههههههههه
حتی کلمه بیمارستان هم اشتباهه!!:)))
خخخخ خخخخ
خوب سرکار رفنیتا icon smile اس ام اس جالب و طنز جدید )
ااا بازم اشتباه خوندی که رفتنو:))))))

نویسنده: s*****n ׀ تاریخ: شنبه 3 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

زنده کردن باتری های مرده لپ تاپ به روشی اعجاب انگیز

index.php?module=thumbnail&file=nts9bhjfe1qfm9vsgkc زنده کردن باتری های مرده لپ تاپ به روشی اعجاب انگیز

 

باتری های معمولی لپ تاپ نیز همانند سایر وسایل الکترونیکی برای خود عمر مشخصی دارند. این باتری ها معمولأ پس از۱ تا ۲ سال کار مداوم ، کارایی اصلی خودشان را از دست میدهند و در نهایت تنها میتوانند ۱۰ تا ۱۵ دقیقه شارژ خود را حفظ کنند.
در صورتی که باتری لپ تاپ شما نیز به این بلا دچار شده است پیش از هر اقدام دیگری دست نگاه دارید و این ترفند واقعأ اعجاب انگیز با روشی اعجاب انگیزتر را بر روی باتری خود را اعمال کنید! چرا که با این کار میتوانید جان دوباره ای به باتری ببخشید و به نوعی آن را احیا کنید ، چرا که مجددأ باتری میتواند ۱ الی ۲ ساعت شارژ خود را نگه دارد و دیگر نیازی به پرداخت هزینه اضافی ندارید.

برای اینکار ، روش کار را بدون ترس و واهمه انجام دهید!کافی است باتری را به مدت ۱۴ الی ۱۵ ساعت در داخل فریزر قرار دهید! تا باتری لپ تاپ شما کاملأ فریز شود! سپس باتری را ۳ الی ۴ بار شارژ و دشارژ نمایید.اکنون باتری لپتاپ شما پس از گذراندن یک خواب زمستانی جان تازه ای پیدا کرده است و میتوانید بیش از گذشته برای شما کار کند.
شاید از این عمل تعجب کنید و ارتباطی بین این دو کار نیابید.اما جالب است بدانید که این کار پایه و اساسی کاملأ علمی دارد، چرا که همانطور میدانید به طور کلی در اجسام مختلف به دلیل لرزش طبیعی مولکولها جریان برق به راحتی از آنها عبور نمی کند. این مشکل در اجسام رسانا کمتر است ، زیرا مولکول ها به شکل منظم قرار می گیرند و جریان راحت تر عبور می کند ، اما برای ابر رسانا کردن باید جسم را سرد نمود تا لرزش مولکولها کمتر شود (این لرزش هیچ گاه صفر نخواهد شد ، مگر در صفر مطلق یعنی ۲۷۳- درجه سانتیگراد که البته تا امروز دست نیافتنی باقی مانده است) ، در نتیجه سرعت و کیفیت عبور جریان بهتر خواهد شود. دلیل بهتر کار کردن سی پی یو در درمای پایین نیز همین موضوع است.

نویسنده: s*****n ׀ تاریخ: شنبه 3 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

طنز نوشته های شبکه های اجتماعی

0zsc4nzeotg7x19eb69s طنز نوشته های شبکه های اجتماعی 

۱) من نمی دونم این چه مرضیه که تا ساعت رند نشه آدم نمی تونه درس خوندنو شروع کنه.

۲) روزی رو می بینم که داریم سنگ می خوریم یهو یک تیکه نون سنگک میره زیر دندونمون.

۳) دیروز دو ساعت درس خوندم بیهوش شدم… می ترسم تو امتحانات برم تو کما!

۴) فی الواقع من از سوسک نمی ترسم! مسئله اینجاست، سوسکی رو که صبح دیدم؛ ناپدید شده

۵) سیب از درخت افتاد و نیوتن کشف شد!

۶) دختران بی تقصیرند، این روزها آدم نمی بینند تا برایش حوا شوند.

۷) تمام چیزهای خواستنی توی دنیا یا غیرقانونین، یا گرونن، یا چاق کنندن یا متاهل!

۸) صرفاً برای اینکه بعد از خوابیدن من یکی چراغو خاموش کنه، هر آن ممکنه ازدواج کنم…!

۹) قدرت بوگاتی ۱۰۰۱ اسب بخاره، قدرت پراید ۶۳ الاغ بی بخار!

۱۰) زیر دوش به کاشی های حموم خیره می شی، غذاتو سرد می خوری، ناهارها نصفه شب، صبح ها؛ شام!
لباس هات یه جوریه انگار بهت نمیان
ساعت ها به یه آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگو حفظ نمی شی!
شب ها تا صبح بیداری و فکر می کنی…
تنهایی از تو آدمی می سازه که دیگه شبیه آدم نیست…

۱۱) چنگیز خان مغول و هیتلر دوتاشون با هم به اندازه پراید آدم نکشتن!

۱۲) خواهرم اس ام اس داده «ش م خ د»

هر کاری کردم نتونستم بخونم. زنگ زدم می گم چی نوشتی؟ میگه واقعا متاسفم برات که نتونستی بخونیش، نوشتم: شام مهمونیم خونه داداش!

فکر کنم باید ۳۷ واحد کلاس رمزنگاری و رمزگشایی واسه ادامه زندگی با خانواده ام پاس کنم

۱۳) من توی هفت آسمون یه ستاره داشتم…
راه شیری رو که می خواستن احداث کنن، افتاد تو طرح.
هیچی دیگه! الان هم در خدمت شماییم!

۱۴) اومدم تو مجلس ختم به فامیلمون تو پذیرایی کردن کمک کنم،

یارو دوتا خرما برداشته برگشته می گه:

یه فاتحه هم به حال زار خودت می خونم

۱۵) یه گلدون می خری ۱۰۰ هزار تومن، هر روز دمای هوای اطرافشو اندازه می گیری، به دقت بهش آب معدنی میدی، بعد دو هفته خراب می شه!

اونوقت پیاز، تو سردترین و تاریکترین قسمت خونه درخته می شه

۱۶) یه تی شرت خریدم رفتم این چاپ فلکسی ها دادم روش بنویسن «از من نپرسید کِی درسم تموم می شه»
تو مهمونی های خانوادگی می پوشم اعصابم خیلی آروم شده!

۱۷) امروز یه احساس خیلی بدی بهم دست داد؛

ولی من بهش دست ندادم…!

خلاصه تو جمع کلی ضایش کردم

۱۸) بعضی از این پشه ها هم هستن، انگاری اگزوز زنبوری قورت دادن. موقع خواب صدای موتور سنگین میدن توی اتاق

۱۹) چرا اگه به کسی بگن جوجویِ من… پیشی من… و موشی و از این کلمه ها طرف خوشش میاد… اما اگه بگن حیوون عصبی می شه؟! مگه جفتشون یکی نیستن؟

۲۰) هنوز متروی استاد معین خیسه… بوی شمال میده… تو مترو هنوزم کلوچه می فروشن…

۲۱) دیشب داداشم تو خواب هذیون می گفت و جیغ می کشید… رفتم تو اتاق می بینم بابام بالاسرشه. می گم خب بیدارش کن! می گه بذار کابوسشو ببینه، اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک می گیره بذار سه بعدیشم ببینه!

۲۲) از وقتی مدرکمو گرفتم مامانم در طول روز فقط یه بار مهندس صدام می کنه. اونم شبا که بهم میگه مهندس بو گند خفمون کرد این آشغالارو بذار دم در.

۲۳) الان یه کیبورد باز کردم دارم درستش می کنم.
دخترم سه سالشه اومده کنارم ازم می پرسه: بابا این چیه؟
می گم: کیبورد.
می گه: من نبردم!
می گم: کیبورد!
می گه: من نبردم

۲۴) یه زمان ملت کارشون که با کامپیوتر تموم می شد روی کیبورد و مانیتور و کیس کاور می کشیدن! یعنی در حد رو مبلی پذیرایی!

این روزا وقت نمی شه بدبختو خاموش کنیم خنک شه.

۲۵) به دادشم گفتم لپ تاپمو بده. دو متر کلا از هم فاصله داشتیم. دیدیم نه می تونه پرت کنه نه می تونه سُر بده. آخرش گذاشتش روی یک پتو گفت بکِش از اون ور!

۲۶) بعد یه روز تو خیابون راه برم یه ماشین بزنه بهم، منم محل ندم، بلند شم تو خیابون راهمو ادامه بدم! مردم چشاشون گرد بشه.
حالا شاید سوال پیش بیاد که دکتر چی بود این وسط؟
اون دیگه به شما ارتباطی نداره، من می خوام تحصیلاتمو ادامه بدم!

نویسنده: s*****n ׀ تاریخ: شنبه 3 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

این مادر فداکار همه دنیا را مبهوت خودش کرد! +تصاویر 

index.php?module=thumbnail&file=4llq1d6si276miku3fgn این مادر فداکار همه دنیا را مبهوت خودش کرد! +تصاویر

 

بسیاری از سالمندان وظیفه نگهداری از نوه های کوچک خود را به عهده می گیرند اما رابطه خانم رزاریو و دخترش ماریا به یک تراژدی شبیه است. او که ۱۰۴ سال دارد از دختر ۸۷ ساله خود که به بیماری دمانس یا زوال عقل مبتلاست، مراقبت می کند.
این مادر و دختر شدیداً به هم وابسته هستند، حتی زمانی که ماریا ازدواج کرده و در خانه خودش زندگی می کرد رزاریو هر روز به دیدناو می رفت. آلبرت پسر ماریا که ۶۰ سال دارد می گوید: این دو همه طول زندگیشان را کنار هم سپری کرده اند. در واقع همین رابطه عاطفی است که آنها را به ادامه زندگی امیدوار می کند.
فرزندان ماریا همه بزرگ شده و همسر و فرزندان خود را دارند، اما او این روزها بیشتر از همیشه به مادر خود نیاز دارد. این دو زن هر شب با هم فوتبال تماشا می کنند، گاهی  به سینما می روند و هر شب بینگو بازی می کنند. خانم رزاریو سعی می کند با بیان وقایع روزانه و آنچه که در اطرافشان اتفاق می افتد ذهن دخترش را فعال نگه دارد، مثلا اینکه سگ ۱۴ ساله شان کجاست، امروز چندم است، و غذا کی حاضر می شود.

 

خوشبختانه خانم رزاریو در سلامت کامل به سر می برد و اگرچه برای راه رفتن به عصا احتیاج دارد ولی از عینک یا سمعک استفاده نمی کند، موهای پرپشتی دارد، و همیشه به وضع لباس و ناخن هایش رسیدگی می کند. او راز طول عمر خود را عدم مصرف شکر و غذاهای چرب می داند. ماریا هم علیرغم بیماری که دارد اکثر اوقات خوشحال و سرحال است. هرچند گاهی سوالاتی را بارها و بارها تکرار می کند و حرف های نامفهوم و نامربوطی را به زبان می آورد.

رزاریو از روزگار جوانی وظیفه نگهداری از دیگران را به عهده داشته است. خواهر ها و برادر هایش، دو دخترش و نوه هایش. وقتی رزاریو جوان تر بود از فرزندان دخترانش مراقبت می کرد تا آنها بتوانند بیرون از خانه کار کنند. خانم رزاریو چهارشنبه گذشته جشن تولد ۱۰۴ سالگی خود را برگزار کرده است. دختر او با دیدن روبان ها و بادکنک هایی که هنوز به دیوار آویزان است مرتب می پرسد: امروز تولد کیست؟
نویسنده: s*****n ׀ تاریخ: شنبه 3 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

این مادر فداکار همه دنیا را مبهوت خودش کرد! +تصاویر 

index.php?module=thumbnail&file=4llq1d6si276miku3fgn این مادر فداکار همه دنیا را مبهوت خودش کرد! +تصاویر

 

بسیاری از سالمندان وظیفه نگهداری از نوه های کوچک خود را به عهده می گیرند اما رابطه خانم رزاریو و دخترش ماریا به یک تراژدی شبیه است. او که ۱۰۴ سال دارد از دختر ۸۷ ساله خود که به بیماری دمانس یا زوال عقل مبتلاست، مراقبت می کند.
این مادر و دختر شدیداً به هم وابسته هستند، حتی زمانی که ماریا ازدواج کرده و در خانه خودش زندگی می کرد رزاریو هر روز به دیدناو می رفت. آلبرت پسر ماریا که ۶۰ سال دارد می گوید: این دو همه طول زندگیشان را کنار هم سپری کرده اند. در واقع همین رابطه عاطفی است که آنها را به ادامه زندگی امیدوار می کند.
فرزندان ماریا همه بزرگ شده و همسر و فرزندان خود را دارند، اما او این روزها بیشتر از همیشه به مادر خود نیاز دارد. این دو زن هر شب با هم فوتبال تماشا می کنند، گاهی  به سینما می روند و هر شب بینگو بازی می کنند. خانم رزاریو سعی می کند با بیان وقایع روزانه و آنچه که در اطرافشان اتفاق می افتد ذهن دخترش را فعال نگه دارد، مثلا اینکه سگ ۱۴ ساله شان کجاست، امروز چندم است، و غذا کی حاضر می شود.

 

خوشبختانه خانم رزاریو در سلامت کامل به سر می برد و اگرچه برای راه رفتن به عصا احتیاج دارد ولی از عینک یا سمعک استفاده نمی کند، موهای پرپشتی دارد، و همیشه به وضع لباس و ناخن هایش رسیدگی می کند. او راز طول عمر خود را عدم مصرف شکر و غذاهای چرب می داند. ماریا هم علیرغم بیماری که دارد اکثر اوقات خوشحال و سرحال است. هرچند گاهی سوالاتی را بارها و بارها تکرار می کند و حرف های نامفهوم و نامربوطی را به زبان می آورد.

رزاریو از روزگار جوانی وظیفه نگهداری از دیگران را به عهده داشته است. خواهر ها و برادر هایش، دو دخترش و نوه هایش. وقتی رزاریو جوان تر بود از فرزندان دخترانش مراقبت می کرد تا آنها بتوانند بیرون از خانه کار کنند. خانم رزاریو چهارشنبه گذشته جشن تولد ۱۰۴ سالگی خود را برگزار کرده است. دختر او با دیدن روبان ها و بادکنک هایی که هنوز به دیوار آویزان است مرتب می پرسد: امروز تولد کیست؟
نویسنده: s*****n ׀ تاریخ: شنبه 3 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀
































 

نویسنده: s*****n ׀ تاریخ: شنبه 3 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , ssb.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com