( 12 )
====
برای: سهراب سپهری
نگاهت خیس تر از باران بود
آن شب که قصه می گفتی از زخم های کهنه ذهنت
نگاهت لبریز از زخم ذهن مردمانیست
که در رودی خروشان و طوفانی سهمناک
در تلاش و تلاطم اند.
گر چه آنان میهمانانی ناخوانده را می مانند
لیکن همه در کاسه نگاه دل عاشق تو خانه کرده اند.
با این نظر
ادراک نگاه دل پر آشوب تو
خود عیاریست هشیار و تمام قد
از اندوه مردمان.
پس تو ای عزیز درد آشنا
همچنان باوقار و نستوه
دست از نگاه مدار
تا همگان بر دست گیرند
سلسله گیسوی ترا
که آنان را بدل راه نیست
حتی یکدم
توهم فراغت و گسست از آن.
------------------------------------
جمال الدین جلالی پور
نظرات شما عزیزان:
|