زروی دوست دل دشمنان چه دريابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
شرح بیت
قلوب دشمنان حقيقت آنچنان آلوده به رذايل و پستی است که به ظاهر رخ زيبای دوست را ( آثار و نشانه های آفرينش ) مشاهده می کنند ولی از درک حقايق هستی عاجزند زيرا چراغی که از خود روشنائی ندارد نمی توان آن را با نور آفتاب مقايسه نمود ، دلهائی که با پليديها و ناپاکی ها آلوده اند هرگز نمی توانند رموز هستی را دريابند بخاطر وصول به جانان بايد خودرا از رذايل و آلودگی ها مبری سازيم و خيال و انديشه های ناحق مادی و دنيوی را در وجود خويش نابود سازيم تا بيداری و آگاهی شامل حال ما شود و بايد دل را از مردگی و کاهلی نجات داد و با نور هستی مزين ساخت و به روح خود صفا و جلا بخشيد چه بسا هستند افرادی که غرق نعمتهای ظاهری دنيا شده اند و عمر گرامی را در مسير باطل و بيهوده و درکلوبها و سرگرمی های کاذب سپری می نمايند و از واقعيتهای زندگی غافل می مانند و اهداف حيات را بخوبی درک نکرده اند و چنين تصور نمودند که با رسيدن به جاه و مقام و مال و منال دنيوی می توانند به گم شده خود و يا به رفاه و آسايش برسند در حاليکه مستغرق غفلتند ،و نمی دانند که آسايش و آرامش خاطر در رسيدن به معشوق است نه در کاخهای سر به فلک کشيده دنيوی و در اوج قدرت سياسی و مادی ، و برای وصال به معشوق بايد دل خودر ا شست و با الهام گرفتن از روشنائی آفتاب منزل دل خودرا نورانی سازيم و عاطل و باطل زندگی را سپری نسازيم که عاقبت خوبی ندارد و مارا از نيل به تکامل و جاده های سعادت و خوسبختی باز می دارد .
نظرات شما عزیزان:
|