گفتمش بی من مرو من بی تو ویران میشوم گفت از ویرانی ات سر در گریبان میشوم
گفتمش بعد از تو میسوزم من از داغ فراق گفت از حال تو من آتش به دامان میشوم
گفتمش یوسف منم افتاده ام در قعر چاه گفت اینجا من زلیخا ، بدتر از آن میشوم
گفتمش تنها منم تنها تر از من دیده ای ؟ گفت در تنهایی ات من مونس ِجان میشوم
گفتمش آرام جان ، جان را فدایت میکنم گفت با عشق تو من شاد و خرامان میشوم
گفتمش من شهریار و تو ثریا در غزل گفت من با عشق تو مست وغزلخوان میشوم
گفتمش سنگ صبور غصه هایت بوده ام گفت بعد از این به غمهای تو درمان میشوم
نظرات شما عزیزان:
|