طلوع میکند آن آفتاب پنهانی
ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
دوباره پلک دلم می پرد نشانه ی چیست؟
شنیده ام که میآید کسی به مهمانی
کسی که سبز تر است از هزار بار بهار
کسی , شگفت کسی آن چنان که میدانی
کسی که نقطه ی آغاز هر چه پرواز است
تویی که در سفر عشق خطّ پایانی
تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی
تو از حوالی اقلیم هر کجا آباد
بیا که میرود این شهر رو به ویرانی
کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق
بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی
#قیصر امین پور
نظرات شما عزیزان:
|