تو را من دوست می دارم تو را به جاي همه کساني که نشناخته ام دوست مي دارم تو را به خاطر عطر نان گرم ، براي برفي که آب مي شود دوست مي دارم تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم تو را به جاي همه کساني که دوست نداشته ام دوست مي دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم براي اشکي که خشک شد و هيچ وقت نريخت ، لبخندي که محو شد و هيچ گاه نشکفت دوست مي دارم تو را به خاطر خاطره ها دوست مي دارم ، براي پشت کردن به آرزوهاي محال به خاطر نابودي توهم و خيال دوست مي دارم تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم تو را به خاطربوي لاله هاي وحشي ،
به خاطر گونه ي زرين آفتاب گردان ، براي بنفشیِ بنفشه ها دوست مي دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم تو را به جاي همه کساني که نديده ام دوست مي دارم ،
تورا براي لبخند تلخ لحظه ها ، پرواز شيرين خاطره ها دوست مي دارم تورا به اندازه ي همه ي کساني که نخواهم ديد دوست مي دارم اندازه قطرات باران ، اندازه ي ستاره هاي آسمان دوست مي دارم تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست مي دارم تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم تو را به جاي همه ي کساني که نمي شناخته ام ... دوست مي دارم ،
تو را به جاي همه ي روزگاراني که نمي زيسته ام ... دوست مي دارم براي خاطر عطر نان گرم و برفي که آب مي شود و براي نخستين گناه تو را به خاطر دوست داشتن ... دوست مي دارم تو را به جاي تمام کساني که دوست نمي دارم ... دوست مي دارم ... " پل الووار ، ترجمه احمد شاملو " کجای این دنیا ، پشت کدامین پنجره می توان ایستاد و به تو فکر نکرد ؟.؟.؟
نظرات شما عزیزان:
|