قسم به قطره ی اشکم ، درون آیینه که مبتلای توام ، ای رفیق دیرینه !
به خون نشسته ی عشقم ، اسیر "شعر و غمم" که از تو مانده برایم ، همین دو گنجینه !
کنار من که نباشی ، تمام هفته یکیست ... چه صبح شنبه ی تلخم ، چه عصر آدینه
تو آه سرد منی ، روی شیشه ی عمرم ! که سهمم از تو فقط " آااااه " بود ، در سینه
مسیر زندگی ام ، ماجرای عاشقی ام ، چه بود ماحصلش ، جز دلی پر از کینه ؟
خطای رُستم اگر سرنوشت سهراب است ، بگو ، به شانه نبندد نشانه ، تهمینه !
نظرات شما عزیزان:
|