در كلاس ریاضی: معلم به دانش آموز : اگرتو 200 تومن پول داشته باشی و برادرت 50 تومنآن را بردارد ، چه قدر پول برایت می ماند ؟ دانش آموز:‹300 تومن.› معلم باعصبانیت :‹300تومن؟!) دانش آموز:‹چون آنقدر گریه می كنم تا پدرم 150 تومان دیگرهم به من بدهد!›
نصف پرتقال: معلم ریاضی از دانش آموزپرسید :‹‹اگر مادرت به تو بگوید نصف پرتقال را می خواهی یا هشت شانزدهم ، كدامش راانتخاب می كنی ؟›› دانش آموز پاسخ داد:‹‹ نصف پرتقال را !›› معلم گفت:‹‹ مگر نمی دانی نصف پرتقال با هشت شانزدهم پرتقال یكی است؟›› دانش آموز جواب داد :‹‹چرا آقا ! می دانیم ، ولی پرتقالی كه شانزده تكه شده باشد ، قابل خوردن نیست.››
پسر شرمنده: پدر به پسرش گفت: (راستی صبح چی میخواستی به من بگی؟ پسر با شرمندگی : نمی خوام شما را بترسونم , ولی امروز صبح معلم ریاضی مان گفت كه از این به بعد هر كسی مساله ریاضی را غلط حل كند , تنبیه میشود)
بی سوادی: پسر به پدرش می گوید : پدرجان چرا بعضی آدمها این طوری حرف میزنند , مثلا می گویند فرش مرش , كتاب متاب , اسباب مسباب ؟ پدر با خونسردی جوابداد : پسرم ! این كار آدمهای بی سواد می سواده!
در كلاس ریاضی: معلم : ( مریم ! اگر همشاگردی ات , سارا , هزار تومان به تو بدهد و دوباره پانصد تومان دیگر هم بدهد , درمجموع چقدر پول خواهی داشت ؟) در همین موقع سارا با عصبانیت می گوید : اجازه ! ببخشید , از كیسه خلیفه می بخشید ؟ !..
1 - روزی از دکارت می پرسند: " چرا دستت شکسته؟" دکارت میگوید:هییچی..چشمت روز بد نبینه!می خواستم راس سهمی y = - x ^ 2 رو اندازه بگیرم نمیدونم چی شد که یه دفعه از اون بالا لیز خوردم و افتادم روی خط y = - 10 !
2 - یه آقایی میره سبزه فروشی می گه آقا یه لبو بدید که دلتاش منفی باشه!!!!!!!!!!!
نظرات شما عزیزان:
|